با فرا رسیدن زمان مذاکرات ایران و 1+5 ، علی اکبر صالحی در قالب مقالهای در روزنامه واشنگتن پست به بررسی وضعیت کنونی مذاکرات پرداخت..
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت امورخارجه متن کامل این مقاله به شرح زیر است:
چهل و پنج سال پیش، آمریکا اقدام به فروش رآکتور تحقیقاتی و همچنین اورانیوم با غنای لازم برای ساخت تسلیحات اتمی به کشور من کرد. اندکی بعد، آمریکا با کمک به ایران در راهاندازی چرخه کامل سوخت در نیروگاه هسته ای موافقت کرد. نظر آمریکا در آن زمان این بود که توان هستهای میتواند پاسخگوی نیازهای فزاینده کشور ما باشد، و موجب میشود تا ما بتوانیم ذخایر نفتی خود را برای صادرات و یا تبدیل آن به تولیدات پتروشیمی استفاده کنیم.
این منطق تغییری نکرده است.
پس از انقلاب اسلامی در سال 1979 تمام مواضع آمریکا نسبت به ایران تغییر کرد. آمریکا حتی تحویل سوخت برای تاسیساتی را که پیش از این راهاندازی شده بود، متوقف کرد. ایران برای آنکه بتواند سوخت مورد نیاز خود را از منابع دیگر تامین کند، مجبور به اصلاح تاسیسات و کاهش غنای سوخت مورد نیاز به حدود 20درصد شد. رآکتور تحقیقاتی تهران هنوز هم فعال است و ایزوتوپ مورد نیاز برای درمان پزشکی سالانه 800هزار نفر از هموطنان من را تامین میکند.
اما رسیدن به این نقطه، ساده هم نبود. در سال 2009 بود که ما درخواستی مبنی بر دریافت سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران به آژانس انرژی اتمی ارسال کردیم، چرا که سوخت این تاسیسات در حال اتمام بود و جان هزاران ایرانی در معرض خطر قرار داشت. در حالی که ما با معاوضه بخشی از اورانیوم خود که غنای پایینتری داشت، موافقت کردیم، پاسخی که از سوی کاخ سفید دریافت کردیم، فشار بیشتر به شورای امینت سازمان ملل در جهت تحریم ایران بود.
ما به آنچه که وظیفه هر دولتی است عمل کردیم: مراقبت و کسب اطمینان از سلامت شهروندان. به کمک خدا و با تلاش سختی که دانشمندان متعهد و در حال رشد ما انجام دادند، ما توانستیم کاری را مدیریت کنیم که تا پیش از این، آن را انجام نداده بودیم: غنیسازی اورانیوم تا 20 درصد و ساخت صفحات سوختی مورد نیاز برای رآکتور. ما از زمانی که متوجه شدیم گزینهای جز تامین نیازهای خود نداریم، هیچگاه شکست نخوردیم.
هر رابطهای (حتی رابطه والدین و فرزندان، زن و شوهر، و یا حتی ملت ها) بر اساس اعتماد بنا شده است. مساله رآکتور تحقیقاتی تهران، مثالی بود که نشاندهنده موضوع کلیدی بین ایران و آمریکا است: عدم اعتماد.
ما بارها مخالفت شدید خود با تولید تسلیحات کشتار جمعی را اعلام کرده ایم. هفت سال پیش بود که رهبر معظم ایران، آیتالله علی خامنهای، تعهدی الزامآور ارائه کرد. ایشان در فتوایی تولید، انباشت و استفاده از تسلیحات اتمی را حرام اعلام کردند. پایبندی ایران به مخالفت با تسلیحات کشتار جمعی، که مسئله جدیدی نیز نیست، پیش از این هم مورد آزمون قرار گرفته بود. زمانی که صدام حسین در دهه 80 به ما حمله شیمیایی کرد، ما پاسخ مشابه به آنها ندادیم. در موضوع هستهای هم، آژانس انرژی اتمی، با وجود تعداد زیاد بازرسیهای سرزده، نتوانسته هیج ابعاد نظامی در برنامه هستهای ایران بیابد.
مقتدر و مستقل بودن به معنی عدم امکان مذاکره و دیپلماسی نیست. بلکه این به معنای ورود به مذاکرات به صورتی برابر و با در نظر گرفتن مساوات و احترام متقابل است. برای آنکه بتوان مجددا اعتماد متقابل را ایجاد کرد، همه طرف ها باید رویکردی صادقانه با نگاه روبه جلو و در جهت از بین بردن موانع دست یابی به مذاکره صادقانه، اتخاذ کنند.
یک نکته کلیدی ورود به گفتوگوها، در نظر گرفتن نگرانیها و دغدغههای طرف مقابل نظیر دغدغههای خود است. برای حل موضوع هستهای، مذاکرات پیش روی ایران و گروه 5+1 باید فراگیر باشد. دغدغههای طرفین باید مد نظر قرار بگیرد. موضوعات پیچیدهای که به مدت چند دهه حل نشده ماندهاند را نمیتوان یک شبه حل کرد. نشانه دیگر وجود احترام متقابل، آمادگی و خواست طرفین هم به گرفتن و هم به واگذاری است، بدون آنکه پیش شرطی وجود داشته باشد. این روش متقابل، با رویکردهایی که تنها بر امتیازگیری بنا شده، متفاوت است. از همه مهمتر اینکه مذاکرات را باید به صورت روندی مستمر دید و نه به عنوان یک رویداد مقطعی. یک خانه در چند دقیقه به خاکستر بدل میشود، اما زمان زیادی برای ساخت یک خانه نیاز است. به همین طریق، اعتماد هم به سادگی و به دفعات میتواند از بین برود، اما اعتمادسازی زمان زیادی میبرد.
اگر هدف از گفتوگوها، به جای برطرف کردن اختلافات تنها پیشگیری از تبدیل جنگ سرد به جنگ گرم باشد، سوظنها ادامه خواهد یافت. اعتماد نیز به وجود نخواهد آمد. با وجود تحریمها، تهدید به جنگ، ترور چندین تن از دانشمندان ما، و انواع دیگر تروریست، ما باز هم تعهد به گفتوگو را برگزیدهایم.
در مذاکرات پیشرو نیز ما امیدواریم تا همه طرفها به صورتی برابر و با احترام متقابل به میز مذاکره بازگردند؛ به این معنی که همه به مذاکرات جامع و بلندمدت با هدف رفع نگرانیهای همه طرفها متعد باشند؛ و از همه مهمتر اینکه همه طرفها برای بازسازی اعتماد و اطمینان تلاش جدی داشته باشند.